گوهری با تباری از فرهنگ
به نام خداوند جان و خرد
خداوند ایرانیان جهان را یار باشد و فرهنگشان را دوباره درخشان کند. خداوند همه ما را رهنمایی کند. آمین.
(این شعر که به توسط شاعر معاصر ؛ محمد پیمان ؛ سروده شده پیوست مقاله ای بوده است . نگاه کنید به : البرز ؛ پرویز ؛ « سیری در شعر اجتماعی وانتقادی عصر مغول » ؛ مجموعه مقالات اولین سمینار تاریخی هجوم مغول ؛ ج۱ ؛ ص۸۲-۸۱)
آزمند امدند و سیل اسا
در کفی تیغ و در کفی یاسا
تنگ چشمان گول نابخرد
چاروازادگان صـحرا گرد
بدسگالان کژ نهاد پلشـت
دوزخی چهرگان سفله زشت
غولهای پلید ناهنجار
اژدها وش ددان خونخوار
خیل دیوان دل سپرده به ریو
تا به گردونشان رسیده غریو
بدگهر تیره ای انیرانی
خواستاران جنگ و ویرانی
کرده اغشته تیغ ها با زهر
ارزومند فتح ایرانشهر
به گمانی که تهمتن خوابست
نقش ایران فتاده بر ابست
یا یل تیزچنگ سرکش ؛ گیو
رفت و پردخته شد جهان از نیو
یا که بیژن ؛ هژبر رزم اگاه
سرنگون اوفتاده اندر چاه
یا که ارش به تیر پرتابی
نیست شد زیر گنبد ابی
یا که شد بیدرفشت جادو چیر
بر نبرده سوار یکه ؛ زریر
یا که اسفندیار پهلو مرد
و ان نهال دلاوری پژمرد
با خیالات خام و سودایی
کرده پا در رکاب خودرایی
اتش افروز و جانشکار و جسور
مست خودکامگی ز جام غرور
مردمانی نبرده بهره ز هوش
زندگی کرده در کنار وحوش
همچو اهریمنان خوف انگیز
تاختند اسب فتنه با چنگیز
کینه ها توختند و خون راندند
خشک و تر هرچه بود سوزاندند
بی خبر زانکه ارش و بیژن
گیو و اسفندیار رویین تن
یا زریر سوار و رستم زال
و انهمه شیر سرکشیده ز یال
از کیومرث نامدار سترگ
تا به بهمن ؛ یلان خرد و بزرگ
سربسر نام گوهری فردست
که ستیهنده تر زهر مردست
گوهری ابدیده در کوره
خون تاریخ و روح اسطوره
گوهری با تباری از فرهنگ
بسته بر خصم شرزه چون پالاهنگ
گوهری شبچراغ گمراهی
مطلع افتاب اگاهی
گوهری پرورنده ی پاکی
فره ای ایزدی و افلاکی
گوهری نخلبند اندیشه
کرده در خاک معرفت ریشه
جنگ ان بدرگان خشم اور
جنگ خرمهره بود با گوهر
چالشی دیگر از گذشته ی دور
بین پروردگان ظلمت و نور
کهنه پیکار اهریمن رایی
با سبک روحی اهورایی
کارزاری که جز سیه روزی
بدگمان را نبود از ان روزی
گیر و داری که گوهر فرهنگ
زد بر ان مهر نام و داغ ننگ
مهر نامی که تا به جاویدان
می درخشد به تارک ایران
داغ ننگی که تا به رستاخیز
می کشد تار شرم ان چنگیز
می کشد تار شرم ان چنگیز
(این شعر که به توسط شاعر معاصر ؛ محمد پیمان ؛ سروده شده پیوست مقاله ای بوده است . نگاه کنید به : البرز ؛ پرویز ؛ « سیری در شعر اجتماعی وانتقادی عصر مغول » ؛ مجموعه مقالات اولین سمینار تاریخی هجوم مغول ؛ ج۱ ؛ ص۸۲-۸۱)